معنی رسوا و آبرو باخته

حل جدول

رسوا و آبرو باخته

بدنام


آبرو باخته

رسوا

مفتضح، رسوا شده و بد نام که عیب یا عیبهای نهانی او آشکار شده است.

مفتضح


رسوا و بی آبرو

بدنام

فرهنگ فارسی هوشیار

باخته

(اسم) شکست خورده در بازی مغلوب در بازی، مغلوب در جنگ، (اسم) آنچه در قمار ببازند باخت. یا پاک باخته. کسی که همه دار و ندار خود را باخته و دارایی خود را از دست داده باشد.


رسوا

بی حرمت و بی عزت و بی آبرو و بدنام و مفتضح

لغت نامه دهخدا

باخته

باخته. [ت َ / ت ِ] (ن مف) اسم مفعول از باختن است:
هزار کوفته ٔ دهر گشت ازو بمراد
هزار باخته ٔ چرخ گشت ازو بمرام.
فرخی.
- امثال:
حریف باخته با خود همیشه در جنگ است.
- باخته دل، کسی که دل از دست داده.
- باخته رنگ، کسی یا چیزی که لون اصلی خود را از دست داده. رنگ پریده.
- درباخته، ازدست داده. باخته:
گویند رفیقانم در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم درباخته در پائی.
سعدی (طیبات).
و رجوع به درباخته شود.


رسوا

رسوا. [رُس ْ] (ص) فضیح. (آنندراج) (منتهی الارب) (ارمغان آصفی). بی حرمت و بی عزت و بی آبرو و بدنام و مفتضح. (فرهنگ فارسی معین). مفتضح.کسی که بر بدی آشکار شده، مثال: فلان رسوا شده است وخبر ندارد. (فرهنگ نظام). کیاده. (لغت فرس اسدی، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ نخجوانی). فضوح. مفتضح. (منتهی الارب). خَزی ّ. (یادداشت مؤلف). فضیح. بدنام. معروف به بدی. مشهور به کاری بد. که عیبهای پوشیده ٔ او پیدا و فاش شده است. ننگین. (یادداشت مؤلف):
از جد نیکورای تو وز همت والای تو
رسواترند اعدای تو از نقشهای الفیه.
منوچهری.
راضیم من شاکرم من ای حریف
این طرف رسوا و پیش حق شریف.
مولوی.
خشنودی نگاه نهانی برای غیر
بیزاری تغافل رسوا برای چیست.
ظهوری.
شور بلبل ز لبم مهر خموشی برداشت
فصل حسن چمن و لاله ٔ رسوای دلست.
دانش (از آنندراج).
مرا رسواچنین می بین و فکر خویشتن می کن.
؟
دست بر دامن هر کس که زدم رسوا بود
کوه با آن عظمت آن طرفش صحرا بود.
؟
- رسوازده، رسواشده. از حیثیّت و آبرو افتاده. رسوای خاص و عام گشته:
رسوازده ٔ زمانه گشته
در رسوایی فسانه گشته.
نظامی.
- رسوا و علالا، رسوای علالا، رسوا و علا، بمعنی اسرار بد کسی فاش شده است. (یادداشت مؤلف).
- رسوا و علالا شدن، همه ٔعیبهای پوشیده ٔ کسی پیدا و فاش شدن. (یادداشت مؤلف).
- رسوا و علالا کردن، فاش ساختن بدیهای نهانی کسی. (یادداشت مؤلف).
- رسوای خاص و عام شدن، در انظار همگان بی حیثیت و بی آبرو شدن. (یادداشت مؤلف):
دارم امید آنکه چو من دربدر شوی
رسوای خاص و عام بهررهگذر شوی.
کفاش خراسانی.
- امثال:
من که رسوای جهانم غم عالم پشم است. (امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1747).
|| متهم و تهمت زده. (ناظم الاطباء). || کسی که در میان جمعی جهت عبرت دیگران بطور بی احترامی نگاه داشته شود. (ناظم الاطباء). || زشت. منفور. مکروه. (یادداشت مؤلف). بد. بی ارزش:
گرچه او راست کسوت زیبا
ورچه ما راست خرقه ٔ رسوا.
ابوحنیفه.
آن به که نگویی چو ندانی سخن ایراک
ناگفته بسی به بود از گفته ٔ رسوا.
ناصرخسرو.
وین جان کجا شود چو مجرد شد
وینجا گذاشت این تن رسوا را.
ناصرخسرو.
گر پلیدی پیش ما رسوا بود
خوک و سگ را شکّر و حلوا بود.
مولوی.
پیش ازین بر گرد سرگشتن چنین رسوا نبود
این بنای خام را پروانه در محفل گذاشت.
صائب تبریزی.
|| مشهور و آشکار. (ناظم الاطباء). به معنی بغایت فاش و آشکار مجاز است، چون: ناله ٔ رسوا و تغافل رسوا و بوی رسوا، و با لفظ کردن و شدن مستعمل. (آنندراج). به معنی ظاهر هم هست. (از شعوری ج 2 ورق 21). فاش. (ارمغان آصفی). || به معنی شایع است مرکب از بخش «رس » و «وا». (از شعوری ج 2 ورق 21 از چرخیات نظام استرآبادی). ولی در جای دیگر دیده نشد.

رسوا. [رُس ْ] (اِخ) میر کمال الدین. از گویندگان پارسی زبان بود و شرح حال او در روز روشن ص 241 آمده است. رجوع به مآخذ مذکور و فرهنگ سخنوران شود.


آبرو

آبرو. [ب ِ] (اِ مرکب) آبروی. آب روی. جاه. اعتبار.شرف. عِرض. ارج. ناموس. قدر. (ربنجنی):
شو این نامه ٔ خسروی بازگو
بدین جوی نزد مهان آبرو.
فردوسی.
آبرو میرود ای ابر خطاشوی ببار
که بدیوان عمل نامه سیاه آمده ایم.
حافظ.
در حفظ آبرو ز گهر باش سخت تر
کین آب رفته بازنیاید بجوی خویش.
صائب.
- امثال:
آبی که آبرو ببرد در گلو مریز.
و رجوع به آبروی شود.

آبرو. (اِخ) تخلص شاه نجم الدین حاکم دهلی، متوفی به 1161 هَ. ق. || لقب حافظ ابرو.

آبرو. [رَ / رُو] (اِ مرکب) راهی برای گذشتن آب باران و غیر آن. آب راهه. راه آب. || مسیل. (صراح).

گویش مازندرانی

رسوا

رسوا

فرهنگ معین

باخته

مغلوب در بازی، شکست خورده در جنگ، آن چه در قمار ببازند، پاک ~ کسی که همه دار و ندار خود را باخته و دارایی خود را از دست داده باشد. [خوانش: (تِ) (ص مف.)]

معادل ابجد

رسوا و آبرو باخته

1490

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری